۱. در مورد تدریس مجازی، بی تفاوت شده ام؛ در واقع، دارم آن را به شکل یک وظیفه ناخوشایند تحمیلی انجام میدهم و به خودم میگویم مگر آدم همه کارهایش را با میل قلبی و از سر اختیار انجام میدهد؟! این هم یک کار, ...ادامه مطلب
۱. بیشتر از یک ساعت نشسته بود رو به رویم و در مورد زن سابقش، که او را عاشقانه دوست داشت، حرف میزد. چند بار تلاش کردم بحث را عوض کنم تا بتوانیم به موضوع اصلی جلسه، که کودکشان بود، بپردازیم. ولی او فقط , ...ادامه مطلب
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزم؟ هنگامه ی حیرانی است خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما" کوریم و نمی بینیم ورنه, ...ادامه مطلب
هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به اینجا برسم که از بشریت به قدری ناامید بشم که با خودم فکر کنم غیبت موعود، منطقی ترین اتفاق دنیاست!, ...ادامه مطلب
حرفهای زیادی را نگفتم چون نخواستم کسی را برنجانم، چون رویم نشد بگویم، چون لازم می دانستم به فرد مقابلم احترام بگذارم، چون حوصله بحث نداشتم، چون از بی منطقی و تعصب بدم می آمد، چون می دانستم درک, ...ادامه مطلب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب
1. وقتی خدا داشت ما دهه شصتیها و دهه پنجاهیهای ایرانی را می آفرید، به احتمال زیاد مقدار قابل توجهی قناعت و به خود سختگیری و آینده نگری افراطی داخل خاکمان کرد که چون مقدارش زیاد بود، در کل زندگیمان اثر, ...ادامه مطلب
معمولا اونی که بیشتر و بهتر حرف میزنه بیشتر حق بهش داده میشه. اونی که سکوت می کنه مقصر به نظر میاد. استادم همیشه بهم می گفت تو دنبال دفاع از حق خودت نیستی. و من بیشتر از حق به حرمتها فکر می کردم و مه, ...ادامه مطلب
هیچ وقت یادم نمی رود اولین باری را که در کتاب تاریخمان در مورد کشورهای پیشرفته و کشورهای عقب مانده خواندیم و ما بچه ها، مشتاقانه می خواستیم بدانیم ایران جزء کدام یک از این دو گروه است. الان که فکر می, ...ادامه مطلب
کاش هیچ وقت از این همه سرسختی پشیمون نشم. * این که بشی بت یه نفر و چشم بسته مدح و ثنات کنه و بدیهات رو نبینه و بی منطق دوستت داشته باشه چیز خوبی نیست. شاید حس خوبی باشه که کسی در این حد بهت ارادت داش, ...ادامه مطلب
اگر معتقدید مردم نباید کاری کنند که دشمن و اراذل و اوباش فرصتی برای ایجاد اغتشاش و ناامنی به دست آورند، لطفا از خودتان، که اسم «مسوول» را یدک می کشید، شروع کنید و کاری نکنید که مردمی با این همه شرافت, ...ادامه مطلب
مثل پاییز که در روح و تنم جا مانده رفتم از یاد تو و آمدنم جا مانده آسمان بودی و پیش تو کبوتر بودم گوشه ی شانه ی تو پرزدنم جامانده مرز آرامش من شانه ی پر مهر تو بود عطر آرامش من در وطنم جامانده خسته , ...ادامه مطلب
حالا که باید بچگی کند و از در و دیوار بالا برود، از هر دیواری بالا می رود، فرو می ریزد؛ چه طور انتظار دارید وقتی بزرگ شد و خواست به دیواری تکیه کند، از فروریختنش نترسد؟!, ...ادامه مطلب
دستهایم را میگذارم پشت پنجره تا هر وقت گنجشک تنهایی از راه رسید، برایش دانه بریزد، سرپناه بسازد، دلداریاش بدهد. چشمهایم را به آسمان میبخشم تا هر, ...ادامه مطلب
به امید روزهای خوب که شاید پشت در باشند... , ...ادامه مطلب