نور به قبرت ببارد ارسطو!

ساخت وبلاگ

                        تصویر مرتبط

می گفت هنر اخلاقی یعنی اعتدال در احساسات و اعمال، یعنی حد وسط بودن، یعنی پرهیز از افراط و تفریط.

به یک جور میانگین اعتقاد داشت؛ میانگینی که اگر از هر طرفش بروی و از آن دور شوی، در دام بی اخلاقی افتاده ای.

دانایی و شجاعت و عفت و عدالت را بالاترین فضیلتهای اخلاقی می دانست که با اندکی افراط یا نفریط، از بین می رفتند.

مثلاً فضیلتی مثل عفت حد وسط شهوترانی (افراط) و خمودگی (تفریط) است و این یعنی اگرچه نمی توان خمودگی را امری اخلاقی دانست، اما بی بند و باری هم راه حل مناسبی برای این بی اخلاقی نیست. بلکه نوع دیگری از بی اخلاقی است؛ دور شدن از اخلاق از سمتی دیگر است.

اعتقادش این بود که هر کس به یکی از این دو طرف (افراط یا تفریط) علاقه بیشتری داشته باشد، همان را فضیلت اخلاقی می شمارد و نه حد وسط را!

خلاصه حرفهایش به زبان امروزی و خودمانی این بود که سعی کنید نه از این ور بام بیفتید نه از آن ورش!

+ چند سال پیش یک دوست نیمه رسمی- نیمه صمیمی مرا در گروهی نسبتا شلوغ عضو کرده بود و البته من عضو خاموشی بودم! یک روز پسری پستی گذاشت در مورد عفت و این که این واژه ای من در آوردی است برای خانه نشین کردن زنها و محروم کردن مردها از لذت بردن و گفته بود که در هیچ کجای تاریخ نیامده است که در جامعه یا قبیله ای عفت ارزش باشد و چند مثال از قبایلی زده بود که در آنها باکره نبودن دختر امتیاز محسوب می شده است و نتیجه گرفته بود که عفت ربطی به ذات و فطرت آدمها ندارد. زیر پستش هم بعضی از دخترها آمدند به به و چه چه راه انداختند و کلی قلب و گل و بلبل گذاشتند! کاری ندارم که معنای عکس العمل دخترها چه بود؛ فقط ماندم این آقای محترم این حرفها را از کجایش در آورده است وقتی افلاطون و ارسطو و خیلی از بزرگان دیگر از دوران باستان عفت را جزو فضایل می دانسته اند و تنها چیزی که در جوامع و قبایل مختلف فرق داشته است و دارد تعریف عفت بوده است نه اصل آن. 

+ مرسی که در پست قبل این همه انشا برایم نوشتید! =) می خواستم بعد از خواندن انشاهایتان چیز جالبی را در مورد این موضوع انشا بگویم! خودتان نخواستید! 

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 0:49