از سری یاداشتهای یهویی (12)

ساخت وبلاگ

(1) دلم می خواهد از آنهایی که هی مطالبی می نویسند یا حرفهایی می زنند که با عبارت «ایران تنها کشوری است که...» یا «فقط یک ایرانی می تواند...» شروع می شود و قطعا ادامه امیدوارکننده ای هم ندارد، بپرسم تا به حال به چند کشور سفر کرده اند و در هر کشور چه قدر مانده اند و چند استان و شهرش را دیده اند و چه قدر با مردمش حشر و نشر کرده اند و اصلا زبانشان در حدی قوی هست که بتوانند ارتباط دوجانبه موثری با مردمی که به زبان دیگری حرف می زنند، برقرار کنند؟! به نظرم بد نیست اگر هر کسی، حتی اگر بی سواد باشد، دو واحد «روش تحقیق» اساسی پاس کند تا بفهمد حتی با علمی ترین پژوهشها هم نمی شود این قدر قطعی قضاوت کرد!


(2) نمی دانم وقتی می گویند بی خیال غصه ها شو و به زندگی لبخند بزن منظورشان چیست! باورم نمی شود از من می خواهند بی خیال غصه هایی شوم که تو تجسم روشن آنهایی! هیچ لبخندی، به زندگیِ بدون تو نمی ارزد. باش... خوب باش... خوب شو.... جان من خوب شو... =(

+ خودت نبوده‌ای اما، دمی نبوده نباشد/ غمت به جای تو در دل... عجب عذاب قشنگی! (محسن محمدی). لطفا در این مورد سوال نپرسید! =)


نتیجه تصویری برای چندی است خـو گرفتـه دلم با ندیدنت عمری نمانده است الهــی ببینمت...


(3) هیچ وقت شده در حالی که دارید کسی را به خاطر انجام کار یا داشتن باوری مسخره می کنید و احمق می نامید، یک لحظه احتمال بدهید که شاید کسی که اشتباه و حماقت می کند خودتان باشید؟!


(4) لیپمن یک فیلسوف امریکایی است که برنامه ی جالبی برای آموزش تفکر به بچه ها طراحی کرده است. در این برنامه، تفکر سه بعد دارد: انتقادی، خلاق و مراقبتی. بعد مراقبتی از همه جالب تر است! تفکر مراقبتی یعنی این که من در عین این که ممکن است با حرفها و باورهای تو مخالف باشم، اما به تو و باورهایت  توجه می کنم و اهمیت می دهم و از احساسات و شخصیت تو مراقبت می کنم و به تفاوتهایمان احترام می گذارم.  یعنی فرایند گفت و گو و بحث در مورد تفاوتها  و تلاش برای حل اشتراکی مسائل، برایم مهم است و نسبت به این فرایند توجه خاصی دارم و از آن مراقبت می کنم. لیپمن می گوید تفکر بدون بعد مراقبتی چیزی کم دارد، ناقص است، تفکر درست و حسابی نیست. می آیید با هم قرار بگذاریم وقتی داریم منتقدانه فکر می کنیم و حرف می زنیم، همه تلاشمان را بکنیم که مراقب مخاطبمان و فرایند گفتگویمان هم باشیم؟!


+ پست قبلی چیز زیاد مهمی نیست!در مورد تلاشهایم در راستای تحقق امکان دفاع (همراه با غرغرانه هایم) است و احتمالا برای شما حوصله سربر باشد. اما نمی دانم چرا دلم می خواهد این لحظات را برای خودم ثبت کنم و بنابراین تا روز دفاعم، حتی اگر صد سال دیگر باشد، هی از این جور پستهای نیمه خصوصی می گذارم. بهتر از این است که هی به جانتان غر بزنم!

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 267 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 17:49