از سری یادداشتهای یهویی (9)

ساخت وبلاگ
(1) راستش تا همین یکی دو روز پیش فکر می کردم برای زندگی در این جامعه و موفق بودن باید خیلی اعتماد به نفس داشته باشی. ولی الان نظرم این است که از اعتماد به نفس گذشته! در واقع باید خیلی پررو باشی... خیلی... خیلی زیاد... اصلا یک وضعی!!!

(2) ترجیح می دهید بگویید همه چیز ok بود اما نشد یا بگویید همه چیز ok بود اما خراب شد؟ بگذارید قبل از این که خراب شود، نشود!


(3) از شما چه پنهان، من هم مثل همه آدمها (از جمله خودتان!)، یک شیطان درون دارم که گاهی باید هی لعنتش کنم تا دست از سرم بردارد! مثلا همین چند وقت پیش که کامنت خصوصی را در وبلاگم غیرفعال کرده بودم و دو نفر برایم کامنت می گذاشتند و اولش می نوشتند خصوصی، همین شیطان درون، هی می گفت بیا و تنظیمات نظرات را عوض کن تا بدون نیاز به تایید نمایش داده شوند و خودت هم تا مدت مدیدی ناپدید شو! خب راستش این بار شیطان درونم را لعنت نکردم! در عوض کلی با هم خندیدیم! فکر کنید چه حالی می شود فردی که اولِ کامنتش می نویسد خصوصی و قطعا یک مطلب خصوصی هم نوشته است ولی وقتی ارسالش می کند می بیند که کامنتش تایید شد و شروع کرد به دهن کجی! خودمانیم، این شیطان درون هم چه خیالاتی دارد برای خودش! =)


(4) آرزو بر جوانان عیب نیست... به پای آرزوهایمان پیر نشویم صلوات!

(5) اِرحَم، تُرحِم... تو دیده ای من برای کسی بی رحم باشم؟ برای دشمنم حتی؟! دیده ای؟ ندیده ای دیگر! خودت منظورم را گرفتی!

+ به این پست، چند بعدا نوشت اضافه کرده ام، رمز همان قبلی است. اگر دوست داشتید بخوانید. شرایط طوری پیش رفت که ممکن است مشکلی که در آن پست نوشته ام حل بشود. چه در جریان آن پست هستید چه نیستید، لطفا دعا کنید حل بشود! در شادی هایتان جبران کنم! =)


هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 258 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 17:49