من هم «زنان علیه زنان» هستم!

ساخت وبلاگ

شاید هیچ زنی نباشد که تجربه متلکهای خیابانی و مزاحمتهای داخل تاکسی و... را نداشته باشد.

چادری و غیرچادری، محجب و غیرمحجب، موقر و جلف هم فرقی نمی کند. 

شاید گروه اول تجاربشان از نظر کمّی به اندازه گروه دوم نباشد، ولی به هر حال تقریبا هر زنی از این دست تجربه ها دارد.


حالا این که بیاییم طوری حرف بزنیم که انگار «همه» مردها بیمارند

و تاکسی مکانی کاملا ناامن است

و یک زن همین طور که در خیابان راه می رود باید همه حواسش به بدنش باشد که کسی به آن دست نزند 

و ...

انصاف است؟

دفاع از حقوق زن است؟

زنان به نفع زنان است؟

روشنگری است؟

قد علم کردن جلوی ظلم و تبعیض است؟

من که می گویم نه!


درست است که مردهای بیماری وجود دارند که با متلک گفتن در پیاده رو، با گل و گشاد نشستن در تاکسی و با هزار و یک کار دیگر احساس امنیت را از زنها می گیرند، اما انصافا تعداد آنها در این حد است که هر بار در تاکسی را باز می کنی تا داخلش شوی، بدانی که الان یک مرد به تو می چسبد؟


قبول دارم حتی داشتن یک یا دو تجربه از این دست، می تواند ذهن آدم را به هم بریزد و احساس امنیتش را بگیرد و این چیزی است که فقط یک زن می تواند آن را بفهمد و موضوع بی اهمیتی هم نیست که بعضی از آقایان بگویند فقط یکی دو مورد است و چیز خاصی هم نیست!


اما آن طور عمومی ادعا کردن هم مثل این است که بگوییم پیاده روها از اول تا آخرش زیر لجن است و هر طور راه بروی کثیف می شوی!

این خیلی فرق دارد با این که بگوییم در هر پیاده رو چاله چوله هایی هست که ممکن است پایت را در آن بگذاری و کثیف شوی!


+ و حالا با این پست، من به جرگه زنان علیه زنان پیوسته ام آیا؟!


هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : من هم زن میخوام,من هم زن می خواهم,من هم زن گرفتم, نویسنده : behappy1 بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 10:38