هر کسی از ظن خود شد یار من...

ساخت وبلاگ

بعضی ها فکر می کنند این که عکس پروفایل کسی، گل و بلبل و سبزه و چمن و کوه و دشت و دریا و شعر و شوهر و بچه و هر چیزی غیر از عکس خودش باشد به این معنی است که این فرد «از فقدان اعتماد به نفس رنج می برد»! یا خودش را دوست ندارد! 


یا اگر کسی در برابر بعضی از افراد، موها و بدنش را می پوشاند و دوست ندارد در مورد آنها با هر کسی حرف بزند، به این معنی است که با بدنش راحت نیست و بدنش را دوست ندارد و به خاطر بدنش شرمنده است یا نه... اصلاً بدن و موهایش قشنگ نیست و خجالت می کشد دیگران آن را ببینند.


یا اگر کسی همه جا در مورد مسائل خاص زنان صحبت نمی کند یا دوست ندارد در مورد این که چه پوشیده یا قرار است چه بپوشد به کسی که او را نمی بیند توضیحی بدهد به این معنی است که صحبت کردن در مورد این مسائل را بد و زشت و قبیح و ناروا و بی شرمانه و... می داند و معتقد است هر گونه اشاره ای به این  گونه مسائل، کیان اسلام و بنیاد خانواده و شوونات دینی و اخلاقی را زیر سوال می برد. 


من به آنهایی که آن قدررررر روشنفکرند که با هر چیزی که ممکن است رد کمرنگی از دین و اسلام داشته باشد،بر اساس پیش فرضها و تعصبات قبلی خود، برخورد می کنند و آن چیز را زیر سوال می برند هیچ کاری ندارم و آنها را به خدا واگذار می کنم! =) چون می دانم به قول دکتر شریعتی، آنها هیچ فرقی با مذهبی هایی که بی دلیل هر چیزی را به اسم مذهب می پذیرند ندارند! اینها بی دلیل می پذیرند و آنها بی دلیل رد می کنند.


روی حرفم با بقیه ی افراد معتقد به سه بند اول این پست است!

می خواهم بگویم همیشه، پوشاندن و مخفی نگه داشتن چیزی یا جار نزدن آن، لزوماً به معنی دوست نداشتن یا خجالت کشیدن بابت آن یا قبیح دانستن صحبت در مورد آن نیست.


مثلاً شما رمز کارت بانکیتان را روی پیشانیتان نمی نویسید و به کوچه و خیابان بروید و اگر کسی رمزتان را خواست نه تنها به او نمی دهید بلکه کلی هم شاکی می شوید و ممکن است با او برخورد هم بکنید یا دست کم در دلتان به او فحش بدهید؛ اما به خاطر داشتن رمز یا کارت یا حساب بانکی شرمنده نیستید!


شما در مورد میزان موجودی کارتتان یا حساب پس اندازتان یا مقدار طلا یا دلاری که ذخیره کرده اید به کسی اطلاعات دقیق نمی دهید و حتی شاید وجودش را کتمان یا مخفی کنید، بدون این که داشتن پول و طلا و ذخیره کردن آن را کاری بد و بی شرمانه بدانید!


شما وسط هال خانه تان (وقتی بقیه اعضای خانواده حضور دارند) یا وسط مهمانی دوستانه، با همسر یا پارتنرتان وارد رابطه نمی شوید (مگر این که مست باشید یا چیزی زده باشید و اختیارتان دست خودتان نباشد) اما این به این معنی نیست که بابت داشتن رابطه خجل و شرمسارید یا رابطه تان با همسر یا پارتنرتان را دوست ندارید یا اعتماد به نفستان کم است!


شما هر چه قدر هم که آزادی پوشش وجود داشته باشد، لخت مادرزاد در کوچه و خیابان نمی گردید، حتی اگر زیباترین بدن دنیا را داشته باشید و بابت آن حسابی کیفور و مغرور و مشعوف باشید!


و خلاصه این که خیلی چیزها در زندگیتان هست که نمی خواهید با دیگران به اشتراک بگذارید اما دلیلش این نیست که آن چیزها را دوست ندارید یا به خاطر وجودشان شرمنده اید یا کلاً اعتماد به نفستان پایین است یا حرف زدن در مورد آن چیزها را بد می دانید. شما به سادگی دلایل دیگری دارید که برای خودتان منطقی و موجه و ارزشمند است و حتی اگر فردی آن را زیر سوال ببرد اهمیتی نمی دهید و کار خودتان را می کنید و حتی ممکن است بابت نفهمی یا ناآگاهی فرد مقابل متاسف شوید!


این مثالها را زدم چون فکر می کنم ملموس ترین و عینی ترین چیزهایی هستند که اکثر ما در مورد آنها با هم توافق داریم و می خواهم بگویم شاید چیزهایی هم باشد که دیگران مخفی می کنند یا آنها را به نمایش نمی گذارند یا ترجیح می دهند در موردش حرف نزنند و همه اینها لزوما به آن دلیلی که شما فکر می کنید نیست و ممکن است دلایل موجه یا حتی ناموجه دیگری برای آن داشته باشند. 


و یکی از کاربردهای درست جمله روشنفکرانه «قضاوت نکنیم» همین جا است! من می توانم این موضوع را که کسی عکس خودش را پروفایل کند/نکند یا بدن و مویش را بپوشاند/نپوشاند یا در مورد بدن، مو و لباسی که پوشیده یا در مورد مسائل خاص زنان (یا مردان) با دیگران حرف بزند/نزند، قبول داشته باشم یا نداشته باشم (درست بدانم یا غلط) و البته برای هر کدام باید دلایل خودم را داشته باشم. اما اگر معتقدم نباید دیگران را قضاوت کرد، پس نباید به خودم اجازه بدهم وقتی کسی هر کدام از این کارها را انجام می دهد که من اعتقادی به آن ندارم، به او برچسب بزنم و یا کارش را با دلایلی که به نظر خودم می رسد توجیه کنم یا به آن فرد بی احترامی کنم. من فقط می توانم بگویم با این کار (و نه با این شخص) موافق یا مخالفم و به این دلایل! و دیگر هیچ!



+ یک چیزی را مدتها بود می خواستم بنویسم و موقعیت مناسبی پیش نیامد. حالا که در بند سوم این پست به آن اشاره کردم، شاید بد نباشد بنویسمش. به نظر من همان قدر که مخفی کردن مسائل خاص زنانه با هر ترفند و طریق ممکن، کار عاقلانه ای نیست، جار زدن آن در هر جای نامربوطی هم درست نیست! همان قدر که نیازی نیست یک دختر جلوی پدر و برادرش، درد کمر و شکمش را به هزار و یک مرض دیگر نسبت دهد تا مبادا بفهمند در چه دوره ای است یا لوازم مربوط به این دوره را در هزار و یک سوراخ سنبه قایم کند تا چشم هیچ مردی به آن نخورد، نیازی هم نیست که بنشینید در جمع عمومی درد و رنجی را که در دوره ماه قبل کشیده یا سایر مسائل و وسایل مربوط به آن را تشریح کند یا به هر ضرب و زوری شده توی چشم پسرهای کلاسشان کند که بدانید و آگاه باشید که من به این دلیل حالم خوب نیست یا... هر جا نیاز بود در موردش حرفی زده شود خجالت نکشید و حرف بزنید و هر جا نیازی نبود، باز هم خجالت نکشید ولی حرف نزنید!

++ به تفاوت راز و خصوصی توجه کنیم!

+++ شاعر عنوان: مولانا

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 274 تاريخ : يکشنبه 1 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:36