تحمل غم تو منو دیوونه کرده...

ساخت وبلاگ

۱. اگه خود خدا منو برداره ببره اونجایی که تو هستی و بگه: "خودت ببین چقدر خوشحاله... ببین چقدر بهش خوش میگذره... ببین از همه چی راضیه... ببین اصلا ناراحتی نداره... ببین چه جوری هواشو دارم..." من جواب میدم: " مرسی که انقد خدایانه مهربونی! حالا میشه بِدی ببرمش؟!"


۲. کاشکی خدا از همون اول آفرینش، یه قانونی گذاشته بود که طبق اون هر کسی دیگه تو این دنیا نیست، میتونست هفته ای یه بار، با همون شکل دنیاییش، در حدی دو سه ساعت بیاد خونه ش، خونواده ش رو ببینه و دوباره برگرده.

یا یه مکانی بود تو هر شهری (مثلا یه مکانی به جای قبرستون) که خود فرشته های الهی توش کار میکردن! بعد هر هفته میرفتیم اونجا میگفتیم میخوام فلانی رو ببینم. فرشته هه میرفت برزخ، صداش میزد می آوردش میرفتیم همونجا مینشستیم کلی حرف میزدیم بعد خداحافظی میکردیم میرفتیم تا هفته بعد.

یا حتی کاش یه آینه یه طرفه بود به سمت برزخ. میشد بری وایسی اون طرف رو نگا کنی دلت آروم بگیره که دیدیش

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت: 7:35