عجایب خواستگاری (2)

ساخت وبلاگ
1. پسرهایی که همیشه ادعا دارند قصد ازدواج ندارند، ولی از دو سوم دختران اطراف و دورتر از اطراف خواستگاری کرده و جواب رد شنیده اند! گویا قصد ازدواج داشتن گناه است ولی خواستگاری و ازدواج بدون قصد خیر!

2. پسرهای کاملا معمولی که هیچ ویژگی خاصی ندارند، ولی دست روی دخترهایی می گذارند که هر جور حساب کنی یک سر و گردن از آنها بالاترند. بعد هم کلی اعتماد به نفس به خرج می دهند و می گویند توقع دخترها بالا رفته است و گویا این دختران سر خود معطل (!) از کسادی بازار شوهر خبر ندارند که برای ما کلاس می گذارند و تن به ازدواج با ما نمی دهند و مگر دیگر چه کسی اینها را می گیرد و از این حرفها که اهلش بیشتر باخبرند!


3. پسرهایی که اصرار دارند با دختری نجیب، محجب (ترجیحا چادری) و بدون دوست پسر ازدواج کنند که با هیچ مردی بیش از پنج کلمه حرف نمی زند (آن هم بنا بر ضرورت) و حتی جلوی پدر و برادرش هم کمی تا قسمتی حجاب دارد. و نیتشان این است که بعد از ازدواج این دختر آفتاب مهتاب ندیده چادر و حجابش را کنار بگذارد و با آرایشی که چشم دوست و آشنا و کلیه فامیلهای وابسته را در می آورد در اماکن عمومی و خصوصی حاضر شود و چهل و شش گز زبان داشته باشد و با همه مردهای فامیل و غیره و غیره به راحتی گفت و شنود دوستانه و صمیمی داشته باشد و... و اصلا انگار نه انگار که اگر این کارها خیانت است بعد از ازدواج خیانت تر است! و انگار نه انگار که خیلی چیزهای دیگر که بداهتش از روز روشن تر است و بیانش توهین به شعور خواننده و نویسنده!

4. پسرهایی که فکر می کنند کافی است لب تر کنند تا هر دختری را که می خواهند به آنها بدهند و در حال حاضر تنها مساله همان لب تر کردن است. اجازه بدهید به این پسرها کاری نداشته باشیم، همین که لبشان را تر کردند خودشان پی به حقایق تلخ جامعه می برند!

5. پسرهایی که خیال می کنند نود و نه در صد دخترهای دور و برشان به آنها به چشم یک شوهر بالقوه نگاه می کنند و این که دخترعمویشان در سلام کردن پیشی گرفته و دوست خواهرشان احوالپرسی مفصلی کرده و همکلاسیشان از آنها سوال پرسیده و زن همسایه به مادرشان گفته دخترش مدام خواستگار رد می کند و هیچ کس نمی داند علتش چیست و... همه به این معنا است که این افراد بدون شک منتظر خواستگاری آنها هستند و همه اینها به منزله چراغ سبزی است که نیت صاحبان را آشکار می سازد و بدی ماجرا این جا است که این دسته از پسرها، از آن دسته دخترها خواستگاری نمی کنند تا با دریافت جواب رد از خواب گران خیزند! این جا است که می شود حق داد به آن دخترهایی که تا شعاع چند کیلومتری هیچ پسر و خانواده پسرداری نمی گردند تا از شر تهمتهای شیطانی غیرقابل رد در امان باشند!

6. پسرهایی که در جمع دخترانه تریپ روشنفکرانه برمی دارند و ادعا می کنند از نظر آنها خواستگاری کردن دختر از پسر «بلااشکال» است و می گویند اگر دختری از آنها خواستگاری کند اصلا تحقیرش نمی کنند و خیلی عادی برخورد می کنند و در مورد پیشنهادش فکر کرده به او جوابی عاقلانه (که ممکن است مثبت باشد) خواهند داد. نمی خواهم فرض کنم که این همه ابراز نظرات روشنفکرانه در حضور دختران دربردارنده این جمله تلویحی است که: «اگر از من خوشتان می آید بگوییدها!» ولی جوگرفتگی این پسرها هم قابل انکار نیست. البته بهتر است بی انصاف نباشم و بگویم که بعضی از این افراد آن موقع واقعا فکر می کنند که همین طور فکر می کنند. ولی وقتی در موقعیت قرار بگیرند متوجه می شوند که فقط این طور «فکر» می کرده اند!

7. پسرهایی که ممکن است زیرمجموعه گروه قبلی باشند یا نباشند ولی به هر حال در برابر خواستگاری یک دختر از جملاتی مثل «باعث افتخار است»، «مطمئن باش من هزار برابر این حس را به تو دارم.»، «عاشق دخترهای جسوری هستم که در بند آداب و رسوم نیستند و حرفشان را رک و پوست کنده می زنند.»، و... استفاده می کنند و دختر را تا دم ذوق مرگی می برند. اما مدتی بعد از ارتباط «به قصد» آشنایی بیشتر، یادشان می آید که خودشان از قبل کسی را دوست دارند یا ترجیح می دهند همسرشان را خودشان انتخاب کنند یا فعلا قصد ازدواج ندارند یا نمی توانند روی حرف خانواده که کس دیگری را برایشان در نظر گرفته حرف بزنند یا لیاقت دختر خواستگار را ندارند یا باید بروند سربازی و شغل مناسب هم پیدا کنند و خانه و ماشین و... بخرند و بعد ازدواج کنند و روا نیست دختر خواستگار به پای آنها بنشیند و... یعنی واقعا همه اینها را در آن لحظه نمی دانستید؟! خداییش نمی دانستید؟ 

8. پسرهایی که وقتی دختری سعی می کند بدون تحقیر و فخرفروشی و... به آنها جواب رد بدهد، فکر می کنند منظور دختر این است که: «من لیاقت تو را ندارم» و به خاطر همین سعی می کنند نشان دهند چه دل دریایی دارند و این چیزها اصلا برایشان مهم نیست و اصلا جهنم و ضرر! حاضرند از همه کمالات خودشان چشم بپوشند و به عیب و ایرادهای این دختر بدبخت توجهی نکنند و با او ازدواج کنند. مثلا اگر دختری به جای این که بگوید: «مگر می خواهم بچه بزرگ کنم که زن توی فسقلی شوم که هنوز دهانت بوی شیر می دهد» بگوید:«ببخشید من از شما خیلی بزرگترم.» جواب می دهند که از نظر من اشکالی ندارد! و چنان بزرگوارانه می گویند که دختر بیچاره نمی تواند بگوید ولی از نظر من دارد!

9. پسرهایی که فکر می کنند دختری که جواب رد می دهد به ضرر خودش است و بالاخره یک دختری پیدا می شود که با آنها ازدواج کند، ولی دختر جواب رد داده باید سالها در خانه بنشیند و چشم به در بدوزد تا کی دوباره کسی منت بگذارد و برای خواستگاری قدم رنجه کند و شاید هم اصلا نکند و دختر مذکور هی سنش بالا برود و هی کیفیت و کمیت خواستگارهایش پایین بیاید و هی حسرت بخورد که چرا فلانی را قبول نکردم و آخر هم یا بترشد یا به یک نفر بدتر از همه خواستگارهای قبلی تن بدهد. و این پسرها از این غافلند که همان طور که بالاخره یک دختری برای آنها پیدا می شود، یک پسری هم برای دخترها پیدا می شود! و دیگر زمان در خانه به انتظار خواستگار نشستن گذشته است! و اصلا این که به تو نه گفته است دلیل نمی شود که به دیگری هم نه بگوید (گویا فرض این پسرها این است که اگر کسی به من با این همه کمالات راضی نشد به هیچ کس دیگر هم راضی نمی شود!) و از طرفی شاید هم برای تو هیچ دختری پیدا نشد! نمی شود؟ و از همه اینها گذشته، فکر می کنم سوالی که اهمیتش از سوال علم بهتر است یا ثروت هم بیشتر است این است که فرد (دختر یا پسر) مجرد خوشبخت بهتر است یا فرد (دختر یا پسر) متاهل غیرخوشبخت؟ انتخاب با شما است!

10. با این که این دسته پسرها بسیار رواج یافته و از سوی دخترها هم هیچ ایرادی در کارشان نیست و کاملا حق دارند، برای من قابل هضم نیست که چه طور پسرهایی هم هستند که اولین چیزی که می خواهند از دختر معرفی شده برای امر خیر بدانند ظاهر است و حتما اول باید عکس ببینند تا بعد به سراغ سایر قضایا بروند و اصلا ربطی به مذهبی و غیرمذهبی بودنشان هم ندارد و تازه دیگران در توجیه این امر می فرمایند که: «مرد است دیگر! عقلش به چشمش است!» و گویا این جمله تعریف کردن از مردها است! ظاهرا که این طور به نظر می رسد. و بعد تا وقتی عکس دختری را ندیده باشند نمی پرسند چند سالش است؟ چه قدر درس خوانده؟ اخلاقش چه طوری است؟ از چه خانواده ای است؟ و... و آن وقت اگر دختر مذکور در اوج قله کمالات هم باشد ممکن است به علت ننشستن به دل پسری که عقلش به چشمش است مورد توجه قرار نگیرد، اما اگر ظاهرش پذیرفتنی بود می شود از سایر موارد هم گذشت! البته مهم بودن ظاهر انکار کردنی نیست. اما به عنوان یک پیش زمینه و یک شاخص اگر باشد و همراه با سایر آیتمها اگر در نظر گرفته نشود، آن وقت بنشینید تا برایتان خوشبختی بیاورد!

+ نمی دانم چرا احساس می کنم در این پست، لحنم تندتر از پست قبلی است! شاید چون در پست قبلی زنان علیه زنان بودم و در قضاوت در مورد خودمان انعطاف و اغماض بیشتری داشتم تا الان که زنان علیه مردان هستم!
+ شاید باید یادآوری کنم که منظور من «همه» نیست، اما «خیلیها» هست!
هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 239 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 15:05