یک سال پیش، شاید همین وقتها بود که یک نیمه شب بارانی، کنار باغچه قشنگمان نشستم و مدتی طولانی گریه کردم! حالا باران همه غصه هایم را شسته و با خودش به جایی دور برده است و من دارم خودم را برای مراسم رقص شکرگزاری، زیر اولین باران نیمه شب امسال آماده میکنم!
+ این همه که در وبلاگهایمان مینویسیم عاشق کتاب خواندنیم، چرا سرانه کتاب خواندن در کشور بالا نمی رود؟! :|
+من برای این پست رمز نگذاشته بودم! نمی دانم چرا رمزدار شده بود!
برچسب : عاشقانه های من,عاشقانه های من و عشقم,عاشقانه های من و همسرم, نویسنده : behappy1 بازدید : 239