بفرمایید باغچه!

ساخت وبلاگ
حدود دو سال پیش مجبور شدیم مدتی نسبتا طولانی (تقریبا یک سال) در یک خانه کوچک شبیه به آپارتمان زندگی کنیم و این موضوع همه ما را به شدت به هم ریخته بود. یادم هست همان روزهای ناخوشایند، داشتم با ستاره درددل می کردم و با غصه به او گفتم: «می دونی! آخه من از اول عمرم تا حالا تو خونه بدون حیاط زندگی نکرده م.» و انتظار داشتم بگوید: «آخی! بمیرم! خیلی سخته.» ولی ستاره لبخند تلخی زد و گفت: «من از اول عمرم تا حالا تو خونه ای که حیاط داشته باشه زندگی نکردم!» و من یک لحظه وا رفتم. احساس کردم چه قدر ناسپاسم! و حالا که مدتی است دوباره به خانه قشنگ خودمان برگشته ایم، با اشاره یک دوست عزیز به باغچه های دوست داشتنی حیاط خانه، فکر کردم شاید بد نباشد به رسم سپاس از لطف خدا، چند عکس از آن بگذارم. 



dsc_0099-1.jpg

dsc_0341.jpg








+ ما در حیاط خانه دو باغچه داریم که به لطف بابا هر فصل و هر زمان به یک شکل و رنگ در می آیند. این عکسها فقط بخش کوچکی از باغچه های دوست داشتنی ما است که من با آنها نفس می کشم و زندگی می کنم!

+ با تشکر از خدا =)

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 242 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:25