راستی تو مرا ندیدی؟!

ساخت وبلاگ

با پست قبل، دارم به این فکر می کنم که اگر روزی آن قدر جسور بشوم که همه این نقابها را بردارم، 

یا اگر روزی کسی بخواهد به چیزی که نمی گویم گوش بدهد 

و در پشت همه نقابهایم به دنبالم بگردد، 

واقعا نمی دانم این من بدون نقاب که می تواند باشد؟!

از این فکر ترسیدم! 

مثل کودکی که سالها است در میان غریبه ها گم شده است، ترسیدم! 
غریبه های من، نقابهای خودم هستند! 
من خودم را، من بی نقابم را، گم کرده ام 
و حتی هیچ نشانی از او ندارم تا دنبالش بگردم!


+ چون این پست، در واقع ادامه پست قبل است قسمت نظرات را بستم تا اگر نظری هست در پست قبلی گذاشته شود.
+ اگر دوربینی بود که می شد در بازارها نصب کرد و فقط از چهره مردهایی که به دنبال همسرشان آمده اند برای خرید، از نزدیک فیلم گرفت، این فیلم، یکی از خاص ترین مستندهای دنیا می شد!
هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 212 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 5:43